پیرامون واژه های اصول گرائی واعتدال گرائی

  واژه های نسبتا جدیدالتاسیس اصول گرائی واعتدال گرائی از جانب برخی بازیگران صحنهء سیاست در کشورمان مدتی است  برای توصیف پایگاه وجایگاه سیاسی خود، مورد استفاده قرار می گیرد. علم سیاست مانند هر علم دیگری دارای ترمینولوژی ویا اصطلاح شناسی خاص زبان خود می باشد. برای درک منظور متکلم سیاسی بایستی ابتدا این اصطلاحات مورد درک وشناسائی صحیح واقع شده باشند. بدون وجود یک تعریف مشترک بین طرفین گفتگو، بروز سوء تعبیر وسوء تفاهم امری طبیعی است. اما متاسفانه ابداع و ایراد هدفمند برخی از این واژه ها توسط پاره ئی محافل بعنوان واژگان تعریف نشده وقالب هائی که با خالی نگهداشتن درون آن ها (با این هدف که به اقتضای شرایط بتوان داخلشان را از تعاریف دلخواه پر نمود) به امری عادی تبدیل شده است. واژه های اصول گرائی واعتدال گرائی هم از همین نوع اصطلاحات هستند.

  اصطلاح اصول گرائی عمدتا در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال هشتادوچهار توسط برخی افراد برای اینکه صف خود را از محافظه کاران سنتی جدا کنند ویا حداقل چنین برداشتی ایجاد نمایند مورد استفاده قرار گرفت. درحالیکه اصطلاح اعتدال گرائی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال نودو دو توسط بخشی از بازیگران راست میانه برای مستقل نشان دادن خود از سایر جناح های سیاسی وجلب آراء متعلق به جناح چپ میانه بکار گرفته شد. اما هیچ کدام از کاربران واژگان مزبور به طور صریح وشفاف  به تعریف محتوای این اصطلاحات نپرداختند. در چنین شرایطی است که امروزه شاهد الحاق واژهء "جناح " نیزبه این اصطلاحات هستیم. به گونه ای که بنظر می رسد تداول وتکرار کاربرد اصطلاح "جناح اصول گرا" و"جناح اعتدال گرا" ظاهرا شنونده را از تعریف وتشریح محتوای این اصطلاحات بی نیاز ساخته است. لیکن آیا واقعا اصول گرائی واعتدال گرائی نام دو جناح سیاسی می باشد؟ آیا کسی هست که خود را مخالف اصول ویا اعتدال معرفی کند؟ یا به تعبیر دیگرخود را فروع گرا ویا شدّت گرا توصیف نماید؟ براستی معنی دقیق اصول گرا بودن واعتدال گرا بودن چیست؟ منظورکاربران این اصطلاحات، گرایش به کدام اصول واعتدال در کدام زمینه است؟

بعلّت فقدان تعریف شفاف ومشترک از واژهء اصول گرائی، همین اواخر هنگامی که جمعی از محافظه کاران خواستند آیت الله یزدی، مصباح وموحدی کرمانی "اصول گرایان" را برای انتخابات پیش رو متحد کنند، ایشان پس از برگزاری چند جلسه،  طی نامه ئی  درجواب گفتند که "شما بیایید و اصولگرایان را به ما معرفی کنید و بگویید شامل چه کسانی می شوند"!.[1] در این میان حتی شاهد ورود اصطلاحات جدیدی چون اصول گرایان معتدل[2] وحتی اصول گرایان اصلاح طلب [3]به میدان کارزار الفاظ سیاسی هستیم. طبیعی است که با این وضع میان خود گروههای سیاسی هم در تشخیص خط وخطوط وموقعیت خود ودیگران سردرگمی وجود داشته باشد. بازیگران سیاسی خود را به هر اسم وصفتی که منتسب کنند واقعیت ماهیت نوع تفکر وپرنسیپ های ایشان در میدان عمل را نمی توانند پنهان کنند. علم سیاست نیز با در نظر گرفتن همین عملکرد ودیدگاه آن ها و به عبارت دیگر مبانی تئوریک وپراتیک رفتار سیاسی شان جایگاه  سیاسی ایشان را مشخص وتعیین می کند. لذا از این منظر شاید بتوان گفت از نظر تئوریک جناحی منفک از اردوگاه محافظه کاری واصلاح طلبی تحت عنوان جناح اصول گرا وجناح اعتدال گرا وجود ندارد.


به طور خلاصه بسته به اینکه وضع موجود ایده آل تشخیص داده شود ودر راستای محافظت از آن موضعگیری گردد یا اینکه  نیازمند اصلاحات دانسته و درجهت اصلاح وبهینه سازی آن گام برداشته شود، در برخورد با وضع موجود جز محافظه کاری واصلاح طلبی گزینهء دیگری برای فعالین سیاسی متصور نمی باشد. بنابر این با تاکید بر اینکه هم جناح محافظه کار وهم اصلاح طلب در درون خود می توانند طیفی از اصول گرایان، اعتدال گرایان ویا تند رو ها ومیانه رو ها وغیره را جای داده باشند، نمی توان گفت در کشور چهار جناح محافظه کار، اصلاح طلب، اصول گرا واعتدال گرا وجود دارند. زیرا همان گونه که بیان گردید در حال حاضرتعریفی جامع ومانع برای مفاهیم نسبی اصول گرا بودن، اعتدال گرا بودن ویا ارزشی بودن وجود ندارد واین ها تنها صفاتی هستند که برخی گروه ها در بطن جناح محافظه کار واصلاح طلب برای خود تعریف می کنند و بیشتر مصرف داخلی دارداما این نحوهء توصیف از نظر ترمینولوژی سیاسی در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده نیست.




[1] پایان نقش آفرینی انتخاباتی آیت الله مصباح یزدی، خبر آنلاین،13 آذر 1394، http://www.khabaronline.ir/(X(1)S(gtj1kt1m13f2ftc5q0sovjsy))/print/485015/Politics/parties?model=WebUI.Models.Details.DetailsPageViewModel
[2] اجماع ریش‌سفیدان اصلاح‌طلب با اصولگرایان معتدل،۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ ، http://www.entekhab.ir/fa/news/158631
[3] نگاه کنید به: http://www.jebheh.com/

هیچ نظری موجود نیست: